دیروز یک روبان قرمز
روی زمین دیدم
روبان قرمز را
برداشتم
صد بار بوییدم
پیراهنم... دستم؛
بوی گلی می داد
یادم نمی آمد چرا
ناچار پرسیدم
روبان یک گل بود
در دست یک عاشق
آنجا چه می کرده؟
من هم نفهمیدم...
+ نوشته شده در جمعه هشتم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 20:58 توسط محمدباقر برقعی مدرس
|